سال دوم: قرآن
مقدمه ما
محمد صلی الله علیه و آله به اذعان بسیاری از اندیشمندان پس از خودش از اثرگزارترین افراد تاریخ بشر بوده است. مایکل هارت تاریخدان و ریاضیدان معاصر و گروهش با در نظر گرفتن 32 شاخص او را تاثیرگزارترین شخصیت جهان از بین 100 شخصیت منتخبشان می داند. ویل دورانت او را بزرگترین امپراطور دنیا می داند. گیبن او را بزرگترین قانون گذار و طراح نظام اجتماعی می داند. ولتر او را جهانگشایی توانا، قانونگذاری خردمند، سلطانی دادگر و پیامبری پرهیزگار معرفی می کند. تولستوی قوانین او را حکیمانه ترین و عاقلانه ترین قوانین می داند. هگل طرح فسلفی او را جدیدترین و بی نقص ترین فلسفه توحیدی می شناسد. گوته کتاب او را شایسته تعظیم می داند، برنارد شاو او را بزرگترین مصلح جهان معرفی می کند و …
عجیب و حیرت انگیز است که مهم ترین معرف این شخصیت اثرگذار، کتابش یعنی قران است. آن هم از 1400 و اندی سال پیش. کتاب که همواره نماد علم و حکمت بوده است. انگار مهم ترین ویژگی این شخص عالم و فرزانه بودنش بوده است اما تقدس مابان و دین گریزان باعث شده اند این وجه او مغفول بماند. ما هر کداممان فهرستی از کتاب های خوانده شده و نشده داریم. اما عجیب است که خواندن این کتاب – به عنوان یک کتاب نه چیز دیگر- از شخصیتی چنین برجسته در لیست مطالعتمان کمتر قرار گرفته است.
نکته عجیب دیگری که این کتاب را برای خواندن ارزشمند می کند آن است که بر خلاف آنچه رایج است 1400 و اندی سال است که درباره این کتاب هیچ اختلافی وجود نداشته است. مشهورترین اثرهای علمی و تاریخی و ادبی و دینی و… جهان همگی دارای نسخ متعدد هستند. اما قران از قدیم الایام همین کتابی بوده است که اکنون است. برخلاف نسخ متعدد حافظ و مولوی و فردوسی یا انجیل های متعددی که موجود است یا کتاب های تاریخ منتسب به افراد که قول های بعضا متعارض دارند. چنین کتابی قطعا ارزش یکبار بدون واسطه خواندن دارد. فارغ از این که زبانش چیست، مربوط به چه زمان و چه مکانی است و به نویسنده و پیروانش چه نسبت هایی داده شده است.
امسال به دلایل فوق این فراز از وصیت امیر المومنین علیه السلام مناسب جامعه خود دیدیم و همت به انتشار گماردیم. باشد که مقبول افتد.
عجیب و حیرت انگیز است که مهم ترین معرف این شخصیت اثرگذار، کتابش یعنی قران است. آن هم از 1400 و اندی سال پیش. کتاب که همواره نماد علم و حکمت بوده است. انگار مهم ترین ویژگی این شخص عالم و فرزانه بودنش بوده است اما تقدس مابان و دین گریزان باعث شده اند این وجه او مغفول بماند. ما هر کداممان فهرستی از کتاب های خوانده شده و نشده داریم. اما عجیب است که خواندن این کتاب – به عنوان یک کتاب نه چیز دیگر- از شخصیتی چنین برجسته در لیست مطالعتمان کمتر قرار گرفته است.
نکته عجیب دیگری که این کتاب را برای خواندن ارزشمند می کند آن است که بر خلاف آنچه رایج است 1400 و اندی سال است که درباره این کتاب هیچ اختلافی وجود نداشته است. مشهورترین اثرهای علمی و تاریخی و ادبی و دینی و… جهان همگی دارای نسخ متعدد هستند. اما قران از قدیم الایام همین کتابی بوده است که اکنون است. برخلاف نسخ متعدد حافظ و مولوی و فردوسی یا انجیل های متعددی که موجود است یا کتاب های تاریخ منتسب به افراد که قول های بعضا متعارض دارند. چنین کتابی قطعا ارزش یکبار بدون واسطه خواندن دارد. فارغ از این که زبانش چیست، مربوط به چه زمان و چه مکانی است و به نویسنده و پیروانش چه نسبت هایی داده شده است.
امسال به دلایل فوق این فراز از وصیت امیر المومنین علیه السلام مناسب جامعه خود دیدیم و همت به انتشار گماردیم. باشد که مقبول افتد.
دلایل اهمیت تدبر در قرآن
اصولا خاطرات ما از قرآن عمدتا کتابی برای انجام تشریفات بوده است. تشریفات رفتن به سفر با از زیر قرآن رد شدن. تشریفات شروع سال نو با قرار دادنش در سفره هفت سین. تشریفات ترحیم و بدرقه رفتگان با خواندن جزء کتاب های ختم قرآنی و… . البته برخی از مسلمانان فعال تر را هم می توان یافت که همت به فهم دین خود دارند و با خواندن کتب دینی علما و یا شرکت در جلسات مذهبی و ندرتا شرکت در کلاس های درس حوزوی همتی بلندتر از عوام از خود نشان می دهند. اما برای این عزیزان نیز عمدتا برداشت علما از قرآن از برداشت های خودشان مهم تر است. و در بهترین حالت شیفتگی شان خلاصه در برخی روایات و نقل آنها است. و آنقدر غرق این روایات و منبرها و کتب می شوند که نمی توانند از منظر برون دینی به قضیه نگاه کنند.



جلوتر بیاییم به دین با قرآن وارد شویم، خود قرآن تاکیداتش در خصوص مطالعه همگانی اش صریح و روشن است. آنچنان که قابل کتمان نیست. آیا خدا هم برای شروع این قدر شرط یا به عبارتی که گفته شد حجت می خواهد. خداوند متعال ابزارهای درست خوانش کتابش برای فهم بهتر و به کمال رسیدن در آن را در جای جای کتاب آورده است اما آیا آنها پیش شرط خواندن کتاب است یا ابزارهای رشد بعد از شروع خواندن که قرار است کیفیت کار را بالا برد. اگر بپذیریم که در نزد بشر کتاب اصولا برای خواندن است و تفکر، بنابراین نباید فقط دنبال واژه تدبر در قران باشیم. هٰذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلٰهٌ وَاحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ٥٢ ابراهیم، واژه های بلاغ، انذار، علم و تذکر همگی کلیدواژه اند. عجالتا فقط روی واژه تذکر با توجه به ایه ۹۲ ص تمرکز می کنیم. می گوید تدبر در کتاب باعث تذکر صاحبان خرد می شود. یعنی اخر همه این بحث ها تذکر است. «و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر». چه کسانی با این کتاب متذکر می شوند. خدا چقدر شرط برای اینها گذاشته است: سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشَىٰ ، اعلی/ إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَىٰ، طه/إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَنْ يَخْشَاهَا، نازعات و.. یعنی مهم ترین شرط خشیت است. پس این قرآن قرار نیست گمراه کننده باشد برای اینها. تمسک به آیاتی مانند آیه ۲۸ اسرا ولایزید الظالمین الا خسارا به منظور پرهیز عموم از خواندن قرآن خیلی نادرست است. خشیت کجا و ظلمت کجا. کسی که قرآن را به دست می گیرد فقط کافیست خشیت داشته باشد. احتمال خطر دهد. اما ظالم کسی است که چون نمی ترسد دنبال ایرادات قرآن می گردد. دنبال شبهات. تا بهانه بجوید برای تبعیت از هوای نفسش
پس از گذر از همه این استدلال ها می رسیم به ایات تدبر در قران. دو آیه از این ایات توبیخی است. خطابش عموم دین مداران است. اگر به هر دلیلی از قرآن جدا افتاده ایم ایات 24 محمد و 68 مومنون به ما هشدار می دهند. اولا هشدار می دهد که نکند خود را بی خبری زده اید. تاریخ بشر پر از رسولان بوده و کتاب هاشان. خوب می دانید محمد صلی الله ادعای جدید نکرد. نکند خود را به غفلت زده اید که سخن ایشان را نشنوید. یا مثل یک کتاب معمولی با آن برخورد کنید. دوم هشدار می دهد اگر چنین نیست پس چه بسا بر قلوب شما قفل زده شده باشد که نمی توانید در آن تدبر کنید. توفیق از شما صلب شده و راه درک صحیح معارف بر شما بسته شده باشد. هر مسلمان صادقی باید از این آیات بترسد. و هم خود را متنبه کند و متوجه قران سازد و هم کاری نکند که دیگران به بهانه های مختلف از خواندن قرآن باز بمانند. آیه 82 نساء به وضوح می گوید اگر همگان این قرآن را بخوانند عوجی در آن نخواهند یافت. عجیب است که ما اصرار داریم که بگوییم خواهند دید. آیه بعدش اگر نخواهیم به جزئیات تدبری اش در سیاق وارد شویم می گوید در موارد خاصی مراجعه کنید به اولیا. نه در همه موارد. و نهایتا آیه ۲۹ ص است که پیشتر به واژه ذکرش اشاره کردیم و در ادامه به واژه برکتش می پردازیم.
برکت به معنای خیری است که در چیزی مستقر گشته و لازمه آن شده باشد، مانند برکت در نسل که به معنای فراوانی دودمان است. برکت در غذا باعث سیری یا نورانیت یا سلامت عده کثیری از افراد می شود. کتاب پر برکت با این مثال ها به نظرتان چه معنایی پیدا می کند؟ برکت کتاب در غرض از کتاب جاری می شود. از اعجازات اثبات شده قرآن که درکش چندان سخت نیست و روایات بر آن صحه گذاشته اند حبل المتین بودن است. حبلی از عرش به فرش. یک سرش به دست انسان ها و سر دیگر در عرش خدا و نزد خدا. و خدایی که بی نهایت است. و راهی که انتها ندارد. پس اقرا و ارق مدام است. و هر کس به تناسب خود بر این سفره بهره می برد از جای قبلی خود بالاتر می رود. اما آیا جای قبلی که متناسب با درک قبلی اش است غلط بوده؟ یا بی خاصیت بوده؟ شاید آری شاید خیر، بلکه اقتضای رشد سالم وی گذر از آن مرحله بوده است. پس اگر برداشتی می شود که متفاوت از برداشت ماست چه بسا برای آن شخص با آن حال به جا باشد. این متن شعر نیست که به راحتی برداشت های مختلفی که از آن می شود را بتوان نقد کرد. بلکه به دلیل اعجازش چه بسا مراتب متفاوت درک از آن باشد. دیده ایم که کلام قرآن افراد بیشتری را نسبت به احادیث جذب خود میکند. بنابراین چه بسا شروع باید از قرآن باشد. و این قرآن به تدریج ظرفیت خواندن و تحمل روایات را به انسان دهد.



معرفی کتاب: تدبر در سوره یس
به منظور معرفی موسساتی که در حوزه تدبر در قرآن مشغولند و به منظور پربرکت کردن قرائت های مکرر سوره یس مومنین عزیز کتابی که امسال اهدا کردیم کتاب زیر بود:
تدبر در قرآن کریم: تدبر در سوره مبارکه یس
تدبر در سوره مبارکه یاسین عنوان اثری است از حجتالاسلام علی صبوحی طسوجی که به بررسی تدبری سوره یس پرداخته است.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مأمور به «رسالت انذاری» به هدف فراخوان مردم بهسوی توحید ربوبی، است. انذار وحیانی او از وعدههای عذاب، در راستای «رسالت انذاری» با مقابله سرسختانه فراریان از «توحید ربوبی» مواجه شده است. سوره یس بهدنبال تثبیت «رسالت انذاری» رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در دعوت به «توحید ربوبی است.